سومین شمال سال 92
توی هفته دوم مهر دوباره تصمیم گرفتیم بریم شمال اما اینبار با دوستامون.مثل اینکه مسافرت تنهایی رو بیشتر دوست داری چون ایندفعه یک کم بهونه می گرفتی .ولی در کل خوب بود و بازم بهت خوش گذشت. این دوستت اشکینه که هرکاری میکردم صداش میکردی نی نی: ایندفعه سوار اسب هم شدی که خیلی دوسش داشتی و هی نازش میکردی بهش با عشوه میگفتی نازززززززززززززززززی همیشه شاد باشی عزیزم ...